تراژدی حلاج در متون کهن
مترجم:
قاسم میرآخوری
درباره:
منصور حلاج
امتیاز دهید
"تراژدی حلاج در متون کهن "دارای سه بخش اصلی است .بخش نخست با عنوان "در حدیث معاصران "شامل گزارشی از دوستان، پیروان و مخالفان حلاج در عصر خود اوست .چهارده گزارش که مهمترین گزارش آن متعلق به "ابن زنجی "( 334ه.ق) قاضی و تقریرنویس دادگاه حلاج است .جریر طبری، ابوبکر شبلی، حمد پسر حلاج و علی بن مردویه از جمله اشخاصی هستند که گزارشهای آنها درباره حلاج آمده است . بخش دوم ")بعد از حلاج) "حاوی اطلاعات مختصری از پنجاه نفر است که در دفاع یا رد منصور حلاج ( 234ـ 309ق) سخن گفته یا رساله و کتابی تالیف کردهاند . بخش سوم، با عنوان "منطقه عرفانی "شامل بیست و دو منظومه از 22شاعر فارسی زبان است که در اشعارشان از حلاج ستایش و تکریم کردهاند .
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تراژدی حلاج در متون کهن
با ابر گیسوانش در باد
باز آن سرود سرخ اناالحق
ورد زبان اوست
تو در نماز عشق چه خواندی ؟
که سالهاست
بالای دار رفتی و این شحنه های پیر
از مرده ات هنوز
پرهیز می کنند
مصطفی می فرماید: «سبحانک ما عبدناک حقّ عبادتک» (خدایا منزهی، تو را آنگونه که حقّ پرستشت بود،نپرستیدم)
او (بایزید) می گوید: «سبحانی ما اعظم شأنی!» (منزه هستم من،چه والا مرتبه ام!)
اگر کسی را گمان باشد،که «حالِ» او قوی تر از حالِ مصطفی بوَد، سخت احمق و نادان باشد.
سلطان العارفین (لقب بایزید) چگونه گویم؟ امیر نیز نیست. کو متابعت محمد؟ کجاست متابعت،در صورت و در معنی؟
...آخر این متابعت را صورتی است و معنی ای،صورت متابعت را نگاه داشتی،پس حقیقت و معنیِ متابعت چرا ضایع کردی؟
شیخ چیست؟ هستی.
مرید چیست؟ نیستی.
تا مرید،نیست نشود،مرید نباشد...
از شافعی نپرسند امثال این مسائل
********************
گفت: «آن یار، کز او گشت سر دار بلند،
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد»
۩
وَلا نهان چه کُنی؟ تا کُنی بَلا خیزد.
امانِ دل نه به این کز بلا بپرهیزد!
یقین بدان شَرَفِ عاشقی به رسواییست:
شراره چیست اگر آتشی نیانگیزد؟
چو ابر و عابر بر عرش و فرش پرّه زدند
که خونِ بنده چه نقشی به خاک میریزد،
اُمیدِ نیستیام بود و زنده میدارند.
مباد گُل شودم نار و دود بُگریزد.
تشکر از رامین گرامی ی علاقمند به مطالعه و وبلاگ نویسی بابت بارگذاری این کتاب
هرچند تلاش من برای دانلود بیثمر بود.